مردم ، ماه خدا (رمضان) با برکت و رحمت و بخشش به شما روى آورده است
پیامبر اعظم (ص)
امور فرهنگی آستان مقدس امامزاده ظهیر الدین عبد الله بن موسی الکاظم شهرستان بافق بمناسبت ماه مبارک رمضان مراسمات ذیل را هر روز برگزار می نماید
امور فرهنگی آستان مقدس
20/06/1386
حکایت
کار همراه با عبادت
صبح زود جوانی نیرومند از مقابل حضرت رسول خدا (صلی الله علیه و اله ) گذشت یکی از همراهان پرسید : در این وقت به کجا می روی؟ گفت: ( به دکانم در بازار ) گفتند : حیف که صبح خیزی او بخاطر خداوند تبارک و تعالی نیست . حضرت ( صلی الله علیه و اله ) فرمود: اینچنین حرف نزنید اگر او برای بی نیاز نمودن خود از دیگران یا برای تهیه احتیاجات پدر و مادر یا زن و بچه هایش می رود او در همین حال در راه خدا گام بر می دارد
و عیسی (علیه السلام ) مردی را دید : فرمود؟ : چه می کنی
گفت : عبادت می کنم .
فرمود :غذا از کجا می اوری ؟
مرد گفت : برادری دارم که غذای مرا تهیه می کند
عیسی (علیه السلام ) فرمود : پس برادر تو از تو عابد تر است
شیخ محمدتقی بافقی
شیخ محمدتقی بافقی از علمای مبارز ایران در قرن چهاردهم هجری که فرزند بازرگانی به نام حاج محمدباقر بود، در 1292ق در شهر کوچک بافق به دنیا آمد. تحصیلات دینی خود را در چهارده سالگی در یزد آغاز کرد. چهارده سال بعد عازم نجف شد و تحصیلات خود را در فقه و اصول نزد استادانی چون آخوند ملا محمدکاظم خراسانی و سید محمدکاظم یزدی تکمیل کرد و نزد محدث بزرگ، حاج میرزا حسین نوری، حدیث خواند. پس از هفده سال اقامت در نجف، به کربلا رفت و نزد حاج سید احمد موسوی کربلایی به تحصیل و تهذیب اخلاق پرداخت. سپس در 1336ق یا 1337ق به ایران بازگشت و در قم، در محله باغ پنبه سکنی گزید و در کنار دو روحانی بزرگ شهر، آیتالله کبیر و آیتالله فیض، به احیای حوزه علمیه و اجرای خدمات دینی همت گماشت.در 1301ش، با آمدن آیتالله حاج شیخ عبدالکریم حائری به قم، این تلاشها به نتیجه رسید. عدهای از علمای بزرگ شهر از جمله بافقی، وی را ترغیب کردند که در قم بماند و خود را وقف احیای حوزه علمیه کند. بافقی یکی از دستیاران عمده آیتالله حائری شد، و خصوصاً مسئولیت تهیه لباس و رسیدگی به امور طلاب را، که شمارشان روز به روز بیشتر میشد، برعهده گرفت و نیز در غیاب آیتالله حائری، به جای او اقامه جماعت میکرد. علاوه بر این، بر ساختن سه مسجد جدید نظارت داشت و گاه خود در کنار ساختمان مشارکت میکرد.مجاهدت فعالانه او در امر به معروف و نهی از منکر در شیوة زندگی مردم مؤثر افتاد. از جمله توانست آرایشگاههای قم را ملزم سازد که ریش مشتریانرا نتراشند. یک بار، دولت خواست بافقی و سایر علما را از این کار باز دارد، اما وقتی با جواب تند بافقی که رضاخان را با فراعنه مقایسه میکرد روبرو شد، موقتاً از اصرار خود چشم پوشید. بافقی به گوشزدهای شفاهی قانع نبود، چنانکه میگویند چندین نامه به رضاخان نوشت و از وی خواست تا سیاستهایی را که به نظر علما مخالف با اسلام بود، تغییر دهد.در روز سهشنبه، آخرین روز سال 1306، همسر رضاخان و گروهی از زنان دربار، برای حضور در مراسم نوروزی، وارد حرم حضرت معصومه(س) شدند و در غرفه بالای ایوان آیینه بیچادر نشستند. وقتی که مردم و واعظی به نامسیدناظم، بافقی را از این ماجرا آگاه کردند، پیغامی برای زنان فرستاد و به حضور آنان در حرم، بدان وضع اعتراض کرد و چون مؤثر واقع نشد، شخصاً آنجا آمد و از ایشان خواست تا حرم را ترک کنند. خانواده شاه فوراً به خانه تولیت رفتند و این واقعه را به تهران خبر دادند. رضاخان بیدرنگ، همراه باوزیر دربار و یک فوج زرهی، از تهران روانه قم شد، نظامیان را در منظریه قم مستقر کرد و خود، همراه عدهای از گارد، وارد شهر شد. حرم را محاصره کردند و رضاخان با چکمه وارد حرم گردید و افراد گارد، جمعی را مضروب و بافقی را دستگیر کردند. غیبت موقت آیتالله حائری در قم، جرأت این اقدام را به دربار بخشیده بود.رضاشاه شخصاً بافقی را زیر لگد انداخت و به باد ناسزا گرفت و به زندان تهران فرستاد، و در یکی از جلسات هیئت دولت؛ واقعه را برای حاضران گزارش کرد. بافقی پس از چند ماه، بر اثر اقدام آیتالله حائری، از زندان آزاد ولی به شهر ری تبعید شد و در آستان حضرت عبدالعظیم به امامت جماعت و حل و فصل امور دینی پرداخت.وی به لحاظ تقوا و صداقت داشتن و روحیه مساعدت به مردم از محبوبیت بسیار برخوردار بود. سرانجام، در 1214 توانست به مشهد سفر کند.با سقوط رضاخان در 1320ش، بافقی از تبعید رهایی یافت. پس از بازگشت به قم، در مدت کوتاهی که در آنجا اقامت داشت، ازگشودن مغازههای مشروبفروشی در آن شهر جلوگیری کرد. سپس از قم عازم شهرهای مقدس عراق شد و یازده ماه در آنجا به سر برد؛ اما سالهای آخر عمر را در شهر ری سپری کرد. بافقی در 12 مرداد 1325 درگذشت و درکنار مزارآیتالله حائری در قم مدفون شد
عقاید شیعه امامیه اثنا عشریه چیست؟
شیعه امامیه معتقدند به وجود ذات واجب الوجود حضرت احدیث جل و علا که اوست واحد و احد که شبیه و عدیل و نظیر ندارد نه جسم است و نه صورت نه جوهر است و نه عرض و از جمیع صفات امکانیه معرا و مبرا می باشد بلکه خالق جمیع اعراض و جواهر است و شریکی در خلق موجودات و افاضه فیوضات بر موجود ندارد.
و چون ذات واجب الوجود هرگز رویت نشود و از طرفی هم بایستی خلق را هدایت و راهنمایی نماید لذا رسل و فرستادگانی از جنس بشر برگزیده کامل عیار برای هدایت افراد بشر با دلائل و براهین و معجزات و بینات و دستورات کافی به اقتضای حال و احتیاجات اهل هر زمان فرستاده که عدد آنها بسی بسیار و بی شمار است و تمامی آنها در حت اوامر پنج پیغمبر اولولعزم که نوح شیخ الانبیا و ابراهیم خلیل الرحمن و موسی کلیم الله و عیسی روح الله علی نبینا و آله و علیهم السلام باشند، هادی و راهنمای بشر بودند و پیغمبر آخر وجود اقدس خاتم الانبیاء محمد مصطفی(ص) می باشد که دین و شریعت او تا روز قیامت باقی و برقرار است.
جماعت شیعه معتقدند که حلال محمد حلال است تا روز قیامت و حرام آن حضرت هم حرام است تا روز قیامت و شریعت او هم باقی و مستمر است تا روز قیامت. و خداوند متعال برای جمیع اعمال از نیک و بد سزا و جزائی معین فرموده که در بهشت یا دوزخ به آن ها داده می شود.
و روزی که برای سزا و جزای اعمال معین گردیده یوم الجزاء گویند که بعد از تمام شدن عمر دنیا تمام خلایق را از نیک و بد من الاولین و الاخرین همه را زند ه می کند با همین بدن عنصر جسمانی (نه بدن لطیف و هورغلیائی) به صحرای محشر می آورد بعد از محاکمه و رسیدگی هر یک را به جزای خود می رساند.
چنانچه در کتب آسمانی عموما بالخصوص توریه و انجیل و قرآن مجید خبر داده است و سند محکم و ثابت و محقق ما همین قرآن کریم است که با سند متصل دست نخورده و تحریف نگردیده از زمان رسول اکرم(ص) به ما رسیده و ما عامل به دستورات آن هستیم و امیدواریم که عند الله ماجور باشیم.
و جمیع احکام واجبه مندرجه در این کتاب اقدس اعظم از قبیل نماز و روزه و زکوة و خمس و حج و جهاد و غیره معتقدیم. و همچنین به فروعات و واجبات و مستحبات و دستوراتی که به وسیله رسول خدا به ما رسیده معترف و عازم و جازم به عمل با توفیقات خداوند متعال هستیم و از جمیع معاصی و گناهان کبیره و صغیره از قبیل شراب و قمار و زنا و لواط و ربا و قتل نفس و ظلم و غیر آنها از آنچه در قرآن مجید و اخبار وارده منع از آنها گردیده اجتناب می نماییم.
جماعت شیعه معتقد هستند همان قسمی که احکام و دساتیر الهیه آورنده ای دارد که خداوند متعال او را برگزیده و به آدمیان معرفی نموده، بعد از وفات آورنده که رسول خدا می باشد بایستی نگاهدارنده ای باشد که حافظ و حارس و نگاهبان آن دین و شریعت باشد همان قسمی که پیغمبر و آورنده دین را خدا برانگیزد و به مردم معرفی نماید. وصی و خلیفه و نگاهدار دین را هم بایستی خداوند انتخاب فرماید و به وسیله پیغمبر به امت معرفی نماید. چنانچه تمام انبیاء به امر خدای متعال اوصیا خود را معرفی نمودند پیغمبر خاتم هم که اکمل و افضل از همه آنها بوده برای جلوگیری از فساد و اختلاف امت را به حال خودشان نگذارده و اوصیاء خود را به امر پروردگار روی سنت جاریه به آنها معرفی فرموده است و عدد آن اوصیاء منصوص رسول اکرم(ص) که از جانب خدای متعال معرفی شدند دوازده می باشد (اولهم سید الاوصیاء علی بن ابیطالب فبعده ابنه حسن ثم اخوه الحسین ثم ابنه علی زین العابدین ثم ابنه محمد باقر العلوم ثمم ابنه جعفر الصادق ثم ابنه موسی الکاظم ثم ابنه علی الرضا ثم ابنه محمد التقی ثم ابنه علی النقی ثم ابنه حسن العسکری ثم ابنه محمد المهدی و هو الحجة القائم الذی غاب عن الانظار لا عن الامصار یملاء الله الارض به قسطا و عدلا کما ملئت ظلما و جورا.)
اعتقاد شیعه امامیه آن سات که این دوازده امام بر حق از جانب خدا به وسیله پیغمبر به ما معرفی شدند که دوازدهمی آن ها بنا بر اخبار متواتر و مستفیض که از علماء شما هم بسیار رسیده غیبت اختیار نموده مانند غیبتی که در تمامی ادوار انبیاء و اوصیاء بوده.
و آن وجود مقدس را خداوند ذخیره قرار داده برای رفع ظلم و نشر عدل و مصلح کل است که تمام اهل عالم انتظار ظهور چنین مصلحی را دارند.
خلاصه جماعت شیعه معتقدند به جمیع احکام خمس که در قرآن مجید و اخبار صحیحه که به وسیله روات معتبره از طرق اهل بیت طهارت و عترت پاک رسول اکرم(ص) و مومنین نیک فطرت از صحابه خاص آن حضرت به آن ها رسیده از اول باب طهارت تا آخرین باب دیات.هر کس در این دین و مذهب گفتگویی دارد یا در شک و شبهه و اشتباه باشد بهتر است این وبلاگ را به طور کامل مطالعه نماید تا ان شاء الله حل شبهات و اثبات حقایق گردد.
جای بسی تاسف است که برادران اهل سنت بدون تحقیق تمام شیعیان ایرانی را غالی و علی پرست میدانند و به این منظور برادران سنی بی خبر ما مشتبه می کنند برادر کشی را باب می نمایند که در افغانستان، هندوستان، ازبکستان، عراق و تاجیکستان و غیره بقدری از مسلمانان شیعه کشته شده اند که خونها جاری گشت
مسلمانان ازبکستان و ترکستان در اثر تحریکات علماء خود که می گفتند شیعیان علی پرست و مشرک و کافر و قتلشان واجب است آن همه خونها از مسلمانان ایرانی ریختند که اوراق تاریخ را لکهدار نمودند.
چرا برادران اهل تسنن به رهبری برخی آقایان علماء با نظر کینه بلکه کفر و شرک و ارتداد به مسلمانان ایرانی می نگرند؟شیعیان امیرالمومنین(ع) همه بندگان خالص حق تعالی و مطیع و فرمانبردار خداوند سبحان جل و علا و محمد(ص) بنده و رسول او می باشند و درباره علی بن ابیطالب(ع) نمی گویند و عقیده ندارند مگر آنچه پیغمبر درباره او فرموده علی را عبد صالح پروردگار و وصی و خلیفه منصوص رسول الله(ص) می دانیم.
و هر کس غیر از این عقیده داشته باشد او را مردود و از خود دور می دانیم مانند غلات از مسلمین از قبیل سبائیه و خطابیه و غرابیه و علیاویه و مخمسه و بزیغیه و امثال آنها مانند نصیریه که در قسمتی از شهرها و قراء ایران و سایر بلاد مانند موصل و سوریا متفرق هستند به نام اهل حق.
عموم شیعیان از آنها بری هستند و آنها را کافر و مرتد و نجس می دانند و در تمام کتب فقهیه و رسائل عملیه فقهاء امامیه غلات را در شمار کفار آورده اند به علت آنکه آنها دارای عقاید فاسده بی شمار می باشند. از قبیل آنکه می گویند چون ظهور روحانی در هیکل جسمانی محال نیست چنانچه جبرئیل به صورت دحیه کلبی بر پیغمبر ظاهر می گردید لذا حکمت حکیمانه حق اقتضا کرد که ذات اقدسش در هیکل بشر آشکار گردد فلذا به صورت و جسم علی ظاهر گردید؟!!!به همین جهت مقام علی(ع) را بالاتر از مقام مقدس پیغمبر خاتم می دانند و از زمان خود آن حضرت با غوای شیاطین جن و انس جمعی به این عقیده قائل بودند و آن حضرت خود جمعی از اهل هند و سودان را که آمدند و اقرار بالوهیت آن حضرت نمودند هر چند آنها را پند داد فایده نبخشید عاقبت امر فرمود آنها را چاه های دود بطریقی که در کتب اخبار ثبت است هلاک ساختند.
چنانچه شرح این قضیه تفصیلاً در جلد هفتم بحارالانوار تالیف علامه جلیل القدر مرحوم ملا محمد باقر مجلسی قدس سره آمده است. و حضرت امیرالمومنین و ائمه معصومین آنها را لعن نموده و از آنها بیزاری جسته اند مانند آنچه در کتب معتبره شیعیان از مولانا امیر المومنین نقل شده که فرمود: "پروردگارا من بیزارم از طایفه غلات مثل بیزاری جستن عیسی از نصاری خداوندا مخذول و منکوب فرما ایشان را و یاری مفرما احدی از ایشان را" و...
به همین جهت جامعه شیعه امامیه اثنا عشریه بیزاری می جویند از هر کس که نظماًو نثراً درباره علی امیر المومنین و اهل بیت اطهارش غلو بنمایند و در مقام تعریف آنها را از مقامی که خدا و رسول برای آنها معین نموده اند بالاتر ببرند و از عبودیت به ربوبیت برسانند و کسانی که چنین عقیده ای داشته باشند از ما نیستند بلکه از غلات و ملاعین اند و بهتر است اهل تسنن حساب جا معه شیعه امامیه اثنا عشریه را از آنها جدا کند..
با عرض سلام وخسته نباشید به بازدید کنندگان وبلاگ خبری ،فرهنگی،مذهبی ،هنری اعضای افتخاری آستان مقدس امامزاده ظهیر الدین عبد الله بن موسی الکاظم شهرستان بافق استان یزد :
در این خبر اولاً در دوهفته ای که گذشت 25 رجب شهادت امام موسی الکاظم (ع) را تسلیت عرض نموده – سوم شعبان ولادت امام حسین (ع) روز پاسدار چهارم شعبان ولادت حضرت ابو الفضل العباس (ع) روز جانباز و پنجم شعبان ولادت حضرت امام سجاد (ع) را تبریک عرض می نمائیم :
خبر های آستان مقدس :